قصه شب

برنامه فوق نوستالوژی نام آشنا برای ما کودکان قدیم و نه چندان آشنا برای کودکان امروز است .

ما بزرگترها هیچ گاه فراموش نمیکنیم که دوران کودکیمان را با قصه های زیبای شب بخیر کوچولو به خواب رفته ایم .

کمتر مرد و زنی است که در روزهای قدیم برنامه قشنگ شب بخیر کوچولو را از دست داده باشه ...
این برنامه را با عشق تقدیم میکنم به همه کوچولوهای ایرانی تا بدونند ما بزرگترها که اون زمون نه کامپیوتر داشتیم و نه تبلت و نه گوشی چطوری شبها را میخوابیدیم .

و با زهم این برنامه را تقدیم میکنم به بزرگترهایی که مثل من هر شب توی رختخواب رادیو به بغل خواب بودند تا شب بخیر کوچولو شروع بشه و یه شب قشنگ و خواب خوبو با این قصه ها به صبح برسونند .
-------------------------------------------------------------------------

شعر لالایی بدون شک یادآور خاطرات کودکی بسیاری از ماست، خاطرات دلچسب از برنامه¬ایی که مامان مهربون برای ما قصه های دلنشین می گفت تا با لذت آرامش بخش قصه¬هایش خوابی آرام و دلچسب داشته باشیم.
قصه های امروز برای کودکان امروز خاطراتی دلنشین خواهند بود که فردا از آن به نیکی یاد خواهند کرد و یادآور شب¬های شفاف و سرشار از عشق کودکانه آنهاست که روزی در فهرست خاطراتشان جستجو می کنند.

و اما داستان شب بخیر کوچولو از کجا رقم خورد ؟
این مطلبی است که شاید ما بزرگترها هم ندانیم ... !

شعر لالایی، سروده ی مصطفی رحماندوست است که پس از واقعه رودبار سال 1369، شاهد کودکی زنده زیر آوار بود، در حالیکه با خود آواز زیبای لالایی می خواند، رحماندوست آنچنان تحت تاثیر این صحنه قرار می گیرد که شعر زیبای لالایی را برای تمام کودکان ایران زمین می سراید.

این شعر سپس توسط خانم خانم پرشاد پیروزکار زمانی که فقط 8سال داشت در استدیو رادیو خواند و این ترانه اکنون برای بسیاری از ما به خاطره دل انگیز تبدیل شده است.